ما چمون شده؟؟ الان باید سینه سپر میکردیم و حنجره پاره میکردیم کف خیابون. برادر ارزشی، دوست اصلاح طلب الان کجایید؟ سرتون کدوم آخور بنده؟ ۸ میلیارد یورو‌رفته، ینی ۲ درصد از بودجه ۹۸ کل مملکت. میدونید چقدره؟الان این مهم تره یا چند تار موی دخترک‌ معصوم سرزمینم؟ این مهمه یا تحجره بی خاصیتی که دامنمون رو‌گرفته؟ میدونید با این مبلغ پول چند تا کارگر نون حلال خور رو‌میشه داد ؟ آقایون و‌بانوان کاسب تحریم، سلطنت طلب،ارزشی، دلواپس، اصولگرا، اصلاح طلب چی دارید بگید؟ قوه ی عزیز قضائیه، شما فقط بلدید واسه ۴ تا بدبخت بیچاره حکم سنگین ببرید؟ وزارت عظیم و طویل اطلاعات، اطلاعات سپاه عزیز، شما که رنگ لباس زیر فلان مسئول اسرائیلی رو تو فلان جلسه میدونید، کجا بودید؟ ندیدین؟ نفهمیدین؟ خدا خیریتون بده، نگین که نفهمیدیم که تمام اعتماد نصف و نیمه بهتون از بین میره. اوی، نماینده ی مجلس ، تو‌ الان چکاره ای؟ چرا خفه خون گرفتی؟ فقط بلدین زیرآب همدیگه رو بزنید و واسه جناح مخالفتون یقه پاره کنید؟ینی اینقدر نفهم شدین؟ ائمه ی جمعه، تریبون که دست شماس، الحمدالله هر چی هم بگین ،بازخواست نمیشید، چرا سؤال نمیپرسید؟ چرا یکبار، فقط یکبار تا آخر و ریشه ی این اختلاس نمیرید؟ نکنه دسته یکی از اون گنده هاتون یا فلان ارگانتون توکار باشه که از ترس نبردن آبروی مؤمن یا عدم تضعیف نظام حناق گرفتید. تو رو به همون خدایی که میپرستید، تو رو به همون بهشت و جهنم، تو رو به همون قرآن و‌مقدساتتون، تو رو به همون ائمه ی اطهار و ظهر عاشورا و گودال قتلگاهتون قسم میدم، دنبالش باشید و‌ملاحظه نکنید، خود خداتون ، تو قرآنتون گفته حق الناس بخشیده نمیشه. این پول حق اون کارگر زحمتکشی هست که الان اگر به فرض محال تمام حقوقش رو هم‌گرفته باشه، چیزی ته جیبش نمیمونه که یه شب عید از تو اون ۳۶۵ روز خدا رو شرمنده ی زن و‌بچه اش نباشه. خیلی م اگر خون کریه نکنیم.

 

سلام مجید جان، خوبی دوست عزیزم؟ حال فرید ،حسین و نوعروسش و مجید نقیان چطوره؟ ابوذر و آقا کریم خوبن؟ مجیدجان امروز گزارش حادثه سانچی رو بیرون دادن. مجید جان تو ۱۲۰ صفحه هیچ اشاره ای به آخرین صحبتت نشد، جایی که داشتی با ناله تقاضای آب میکردی. نا رفیق، جیگرمون رو آتیش زدی. بعد از دیدن گزارش ی جورابی خیالم راحت شد، میدونی، همه انتظار داشتیم مقصر تو رو معرفی کنن، نه اینکه دستت از دنیا کوتاهه ، واسه همین میترسیدیم. تو میدونی چی شده، راستش دروغ چرا، همه ما فهمیدیم چه اتفاقی افتاده. فقط سرمون و زیر برف کردیم و خودمون رو به ندونستن زدیم. مجید ، چرا تو ۱۲۰ صفحه گزارش مقصر کشتی تو و اون لعنتی کریستال معرفی شدن؟ میدونی ، وقتی گزارش رو دیدم فقط گریه کردم. ی situation ساده بود، چرا اینطور شد؟ میدونی مجید جان، دارم از خودم میپرسم تو اون ی دقیقه قبل از تصادف چکار میتونستی بکنی؟ وقتی رسیدی بالا فقط ی دقیقه وقت داشتی، صدات رو که شنیدم، احساس غرور کردم، باز هم نشون دادی که بهترین تصمیم رو گرفتی، بیخود نیست جزء کاپیتانهای خوب شرکت بودی. مجید خیلی دیر بهت خبر دادن، میدونم داداشم. ولی چرا همه زنجیره ی اشتباهات دوباره تو کشتی تموم شد؟ باز مث همیشه، کشتی مقصر شد؟امروز واقعا حسه تو رو درک کردم، میدونم‌اون روز آخر قبل از رسیدنت چی میکشیدی. تو هم احتمالا حال امروز من رو داشتی. فردا میرسم ، وای بازرس داره میاد، چکار کنم؟ چند ده تا ایمیل زدم و مشکلات کشتی رو به آقایون گفتم، جواب چی بود؟ اره میدونم که به تو هم همین رو گفتن"کاپیتان، ی کاریش بکن" کلی کاغذ بازی داشتی، agent کلی کپی و اسکن خواسته ازت، میدونم تو‌هم دنبال درخواست مواد غذایی بودی. مجید جان، بچه های آشپزخونه طبق معمول گیج میزدن؟ حتما خودت باید میرفتی همه چی رو چک میکردی؟ راستی تو هم شب قبل او تصادف لعنتی فقط ۳ ساعت خوابیده بودی؟ احتمالا همین بوده، داشتی فایلها رو مرتب میکردی. کاش ی خط از اون ۱۲۰ صفحه گزارش مختص به اشتباه آقایون شرکتی بود، هم تو میدونی و هم من، از وقتی شرکت افتاد دست اونهایی که با ی کاری اومدن راس امور، روزگارمون سیاه شد و هر روز عقبتر رفتیم. کاش قد ی خط اونها رو‌هم‌مقصر میدونستند. مجید جان، دوست عزیزم، امیدوارم‌تو بهشت خدا ، به آخرین تقاضات رسیده باشی و همیشه سیراب باشی. مجید جان، حسین وار با لب تشنه و گلوی خشک رفتی، میدونم گاز condensate چه کوفتیه و گرمای آتیشش واویلاس. دوست عزیزم، مراقب بچه های کشتیت باش. آسوده و آروم بخواب، دریا واسه تو همیشه آرومه و طوفانی در کار نیست. قربانت بشم، به همه بچه ها سلام برسون.

تهدید اغوا پیشنهاد ۵ میلیون دلار رشوه نقشه های آینده ام تنهایی و گرفتن یک تصمیم سخت ای دل اگرت طاقت غم نیست برو آواره ی عشق چون تو‌کم نیست برو ای جان تو بیا اگر نخواهی ترسید ور میترسی کار تو هم نیست برو و در آخر گفتم نه، نه ای که میتونه اینده ام رو خراب کنه، ولی خوشحالم